-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 شهریورماه سال 1386 23:48
فال حافظ سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید حالا کلید انتخاب را فشار دهید
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 شهریورماه سال 1386 23:41
--> · اول تیر ماه تا 15 تیر ماه 1386 خوابهایی که میبینیم بازتاب حالات روحی، دغدغهها و ضمیر ناخودآگاه ماست. تعبیر کنندگان خواب بر اساس نشانههایی که بعد از بیداری به یاد میمانند نتیجهگیریهای جالبی از وضعیت روحی و جسمی فرد بیان میکنند. شما دیشب چه خوابی دیدهاید؟ کلمه مورد نظر خود را در کادر زیر وارد کنید و کلید...
-
تعبیر خواب
شنبه 24 شهریورماه سال 1386 23:35
ل - ی ق - گ س- ف ر- ز د- ذ ج-خ پ - ت ب الف لب لک لک لباس لحاف لقمه مار ماهی ملخ مردن مقنعه مرد مستی میخ معلم مو منی مروارید مژه نابینایی ناخن نامه نشستن نقره وضو هدهد قفس قی قرآن خواندن کبوتر کفش کمربند کاغذ کلید کشمش کوزه کلاه کشتن گاو گردن بند گزیدن گلیم گریه کردن گل گوش گربه گریختن گرسنگی سبزه سنگ سر سنجد ستاره سیب...
-
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود .
شنبه 24 شهریورماه سال 1386 23:22
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود . پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم!؟ از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و... حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است: با چنان عشقی زندگی کن که...
-
دیدار خداوند
شنبه 24 شهریورماه سال 1386 23:20
ظهر یک روز سردزمستانی وقتی امیلی به خانه برگشت پشت در پاکت نامه ای رادیدکه نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود او با تعجب پاکت را باز کرد ونامه داخلی آن را خواند: امیلی عزیز: عصر امروز به خانه ی تو می آیم تا تو را ملاقات کنم باعشق خدا امیلی همان طور که بادست های لرزان...
-
مادر مهربون
شنبه 24 شهریورماه سال 1386 23:19
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 12:52
خطهای موازی که روی یک تشک دراز میکشند به یکدیکر نمیرسند اگر چه سرهایشان از مساحت مشترکی قلاب شده باشد به زمین به زندگی به اجباری که از ته کفشها به مشام میرسد -ستون هائی که زیر یک سقف نفس میکشند نیز -پاهائی که یک عمر به موازات یکدیگرراه میروند هم . . ...تنها من وهمتای هندی ام شاید در امتداد کوه به کوه هائی که شانه...
-
سلام به وبلاگ خودتون خوش امدید
چهارشنبه 7 شهریورماه سال 1386 00:46
سلام به همه ایرانی ها